عشق چیست
|
یاد باد آن روزهای رفته را یاد باد آن بهترین یک هفته را ما میان خنده ها رد می شدیم در نگاه هم مجرد می شدیم چشم ما آیینه را گم کرده بود بوسه در گلدان تراکم کرده بود ما شبیه بغض یکدیگر شدیم مثل الماسی بر انگشتر شدیم باد رمزی زیر گوش غنچه گفت روی ایوان دوستت دارم شکفت دست بی فریادی من را بگیر! دوستت دارم بیا با من بمیر! دوستت دارم درآ،شب با چراغ دوستت دارم بیا با من به باغ من پراز آیینه و شبنم شدم من به قعر گریه خود خم شدم دوستت دارم ببین این کوه را زیر پا دریاچه اندوه را جامی از این آتش گل نوش کن شب خیال وصل را آغوش کن گرچه بین بوسه تا لب فاصله ست بین عشق و مرگ یک تب فاصله ست عاقبت این عشق پرپر می شود لاشه ما سهم خنجر می شود هر یکی پیغمبر عشقیم ما گر چه از دم کافر عشقیم ما خیز و در صحرا گل اندوه بین اقتدار عشق را بر کوه بین چیست هستی؟باشه ای بر اوج عشق کیست انسان؟لاشه ی در موج عشق [ دوشنبه 90/9/21 ] [ 1:2 عصر ] [ آیسان ]
[ نظر ]
|
|
[ طراح قالب : آیسان ] [ Weblog Themes By : aysan] |